۩۩۩ ☫ اشعار:دوبیتی /حکایت (طریقت) روایت ☫ ۩۩۩
هرگاه به کنعانِ جهان در نگری
چوپانی ،گرگ وُ گوسفندان بِدَری
هنگام حساب نامه ات بی خبـری
یوسف زِ عزیز مصر چندی تو خری ؟
معلم سر كلاس به يكی از شاگردان گفت:
درس چوپان دروغگو را بخوان!بچه زد زير گريه و گفت : نمیتوانم آقا معلم!
معلم پرسيد: چرا؟بچه پاسخ داد: آقا! پدرم اين صفحه را از كتابم پاره كرده.
معلم برآشفت و جويا شد: به چه دليل؟پسره با لحنی لرزان گفت : آقا معلم!
پدرم چوپان است. از خواندن اين درس سخت خشمگين شد و رو به من گفت:
من و پدرم و پدربزرگم و بسياري از پيامبران چوپان بوديم و هيچ پيامبری دروغگو نبوده است.اما يك نفر پيدا شد و گفت:به من رای بدهيد تا برای شما مدرسه بسازم،
خانه بهداشت درست كنم،
به روستا جاده كشی كنم
و برای فرزندانتان شغل ايجاد كنم.
رکود و تورم را کاهش دهم،
با دنیا آشتی کنم،
دلار را هزار تومان کنم،
عزت را به پاسپورت ایرانی بر گردانم،
همه تحریم ها را بردارم،
کاری می کنم که هم چرخ سانتریفیوژها بچرخه، هم چرخ زندگی مردم!
خلاصه اوونچنون رونق اقتصادی ایجاد کنم که مردم به این ۴۵ هزار تومن یارانه احتیاج نداشته باشن!ما هم باور كرديم و به او رای داديم و آقا شد رییس جمهور ما و به هيچ يك از حرفهايش هم عمل نكرد و جواب سلاممان را هم نمیدهد.
به معلمت بگو اين صفحه را پاره كردم تا به جاي چوپان دروغگو درس جديد:
" رئیس جمهور دروغگو " را تدريس كنید!
مگر چوپان دروغگو چند تا دروغ گفت؟؟!!
ح. (طریقت)
۩خــُلدستان طریقت (صفحه آذر )۩۩️✍ محمّدمهدی طریقت
هم ,معلم ,دروغگو ,چوپان ,آقا , ,چوپان دروغگو ,دروغگو را ,به من ,شد و ,آقا معلم
درباره این سایت