۩۩۩ ☫ درمیان عارفان دیدم (طریقت) شاعری ☫ ۩۩۩
دوش رفتم در خرابات مغان رندانه ، رندانه
دیدم آنجا عارفان وُ عاشقان مستانه مستانه
جوشش مستی فتاده در نهاد جــامِ می
جان وُ دل سرمست گشته ساغر و پیمانه،پیمانه
خُم می بر دوش ســـاقی ساغر وُ باده
آشنایان مست از آن بیگانگان بیگانه بیگانه
عاقل و فرزانه دیدم مست جامِ ساقدوش
در خیال روی او خوش عاشقی دیوانه دیوانه
زاهدان از عشق او در کنج خلوت در خروش
در هوایش صوفیان در گوشهٔ کاشانه کاشانه
عودِ جان در مجمر سینه به عشق بوی او
سوخت بر آن آتش وُآن شمع شدپروانه پروانه
در هوای آفـــتاب روی او یکـسان شده
جمله ذرات عالم مست آن فرزانه فرزانه
کعبه ای از وی فـــروزان گشته مدهوشان
صومعه نالان ز عشقش مهوشان میخانه میخانه
در میان عارفـــان دیــدم (طریقت) شاعــری
خـــوش گـرفته جــاودآن جــانـانـه جـانـانـه
خــُلدستان طریقت ( صفحه غزل+ عارفانه )۩ # محمد مهدی طریقت
,طریقت ,عارفان ,فرزانه ,میان ,وُ ,در میان ,طریقت ,روی او ,عارفان دیدم ,طریقت شاعــری
درباره این سایت